پروانه‌ها

می‌خواهی چشم و ذهن‌ات را مکدر نکنی، در پی آفتاب بدو در سایه!

پروانه‌ها

می‌خواهی چشم و ذهن‌ات را مکدر نکنی، در پی آفتاب بدو در سایه!

بی‌قرار

نامه‌ای در جیبم

و گلی در مشتم پنهان است

غصه‌ای دارم با نی‌لبکی

سر کوهی گر نیست

ته چاهی بدهید

تا برای دل خود بنوازم

عشق جایش تنگ است

 

حسین منزوی